تا حالا شده که بخوای خلاق تر باشی؟؟!........اگر جوابت مثبته، این راه ها رو امتحان کن که کمک می کنند شما خلاق تر باشید.
متفاوت کار کنید
اگر شما سعی می کنید خلاقیت خودتان را افزایش دهید ، انجام دادن متفاوت کارها خیلی میتونه بهتون کمک کنه. در محل کار جاهای دیگری برای نشستن و کار کردن امتحان کنید. از یک خودکار با رنگ متفاوت از قبل برای نوشتن استفاده کنید یا در یک هوای تازه با وجود وسایل نقلیه شما پیاده روی کنید.
یاد بگیرید نظرات خودتان را دوست داشته باشید
در یک روز ممکن است شما بیشتر از چیزی که به یاد دارید ایده های خلاقانه داشته باشید! ممکن است ایده هایتان پراکنده و غیر عملی به نظر بیایند ولی در بین ایده ها ممکن است حداقل یک ایده عالی پیادا شود و بقیه شما را به چیزهای دیگری سوق می دهد. سعی خیلی سریع ایده هایتان را روی کاغذ پیاده کنید و چند روز بعد دوباره به آنها رجوع کنید شما شگفت زده خواهید شد از چیزی که می خوانید.
خلاقانه فکر کنید ، خلاق باشید
همه ما توانایی خلاق بودن را داریم ولی باید باور کنیم که می توانیم خلاق باشیم . فکر کردن در مورد یک ایده جدید یا یک اندیشه خلاق مانند یک گل، بسیار حساس است که به مهربانی نیاز دازد. تا رشد کند. نادیده گرفتن ایده ها و فکر های خلاقانه به خاطر احمقانه و نامربوط بودن آنها سریع ترین و بهترین راه برای محدود کردن خلاقیت شماست.
خلاقیت فقط برای نقاشی کردن نیست
راه های زیادی وجود داره تا در محیط کار یا بیرون از آن شما خلاق باشید.
شاید خیلی از شما دوست داشته باشید یا بخواهید خلاقیت هنری خودتون رو با نقاشی ،نویسندگی ، عکاسی ، تنظیم دکوراسیون خانه تان ، طراحی مدل لباستان یا ساختن کارت های شخصی خودتان افزایش بدهید. اگر در یک ایده ذهنی مانده اید و می خواهید خلاقیت هنری خودتان را افزایش دهید چرا یک دوره استعداد یابی یا دوره کوتاه در یک آموزشگاه محلی را امتحان نمی کنید
اگر شما تلاش می کنید که خلاقیت را در محیط کاری افزایش دهید از کمک دیگران غافل نشوید. کار بسیار سختی است که بخواهید به تنهایی یک ایده را عمومیت بدهید و اجرا کنید و مسائل را حل کنید. بنابراین در میان گذاشتن ایده با یک فرد دیگر می تواند به شما کمک کند با نگاه متفاوت به مساله نگاه کنید. به یاد داشته باشید هر ایده هر چند پراکنده وخام ، این پتانسیل را دارد که به یک راه حل موفق و کاربردی تبدیل شود.
اونیکه توی ترافیک قیقاج میره و میخنده همش راه رو می بنده
آخرش هم میبینه بازم نشده برنـــــــده آدم چه قده میخنـــده
مجلسیـــــــان مرتب تو تعویض وزیـــــرن که مفســــــد و بگیرن
خوردن رانت برای یارو مثال قنــــــــــــده آدم چه قده میخنـــده
تو روزنومه میخونی ارازل و گرفتــــــــــن تو گوششون چی گفتن
که اومــــــــدن دوباره با آلـــــت بُرنــــده آدم چه قده میخنـــده
مردای قلدر ریختن تو استخر زنونــــــــــه شبـــــــــــونه نه روزونه
نیروی انتظامی عجب شده شرمنـــــده آدم چه قده میخنـــده
تو دانشگاه کشور وصول حیثیت شـــــد تفکیک جنسیــــت شد
تو کوچه و خیابون اوضاع جوون پسنــده آدم چه قده میخنـــده
هر کی میخواد بگیره شیر و کره توی صف با همــــــــــــت مضاعف
باید بزنه بال بال مثال یک پــــــــــــــرنده آدم چه قده میخنـــده
هر کس دلش گرفته از کار و بار دولـــت بیاد تو پارک ملــــــــــت
با این و اون بخنده پزنده و خورنـــــــــده آدم چه قده میخنـــده
شعر از آقای آذرخش
بانگ خروس از سرای دوست برآمد
خیز و صفا کن که مژده سحر آمد
چشم تو روشن
باغ تو آباد
دست مریزاد
هشت حافظ به همره تو که آخر
دست به کاری زدی و غصه سر آمد
بخت تو برخاست
صبح تو خندید
از نفست تازه گشت آتش امید
وه که به زندان ظلمت شب یلدا
نور ز خورشید خواستی و برآمد
گل به کنار است
باده به کار است
گلشن و کاشانه پر ز شور
بهاراست
بلبل عاشق ! بخوان به کام دل خویش
باغ تو شد سبز و سرخ گل به بر آمد
جام تو پر نوش
کام تو شیرین
روز تو خوش باد
کز پس آن روزگار تلخ تر از زهر
بار دگر روزگار چون شکر آمد
رزم تو پیروز
بزم تو پر نور
جام به جام تو می زنم ز ره دور
شادی آن صبح آرزو
که ببینیم
بوم ازین بام رفت و خوش خبر آمد
می زنم کبریت بر تنهایی ام
تا بسوزد ریشهء بی تابی ام
*
می روم تا هر چه غم پارو کنم
خانه ام را باز هم جارو کنم
*
می روم تا موی خود شانه کنم
خنده را مهمان این خانه کنم
*
می روم تا پرده هارا واکنم
دوست دارم؛ دوست دارم
عشق را معنا کنم
*
شادی ام را رنگ آبی می زنم
بوسه بر طعم گلابی می زنم
*
می دوم خندان به سوی آینه
باز می خندم؛ به روی آینه
*
می زنم یک شاخه گل بر موی خود
می نشینم باز بر زانوی خود
*
می نشانم روی دستم یک کتاب
تا بخوانم باز هم یک شعر ناب
*
آری!آری! این منم این شاد و مست
دوست دارم عاشقی را هرچه هست
شاعرشو نمیشناسم
اگر کسی در حالت سکته قرار گرفت قبل از حمل به بیمارستان، با سوزنی تمیز سر 10 انگشت او را زخمی کنید تا دو قطره خون بیاید و از لخته در مغز جلوگیری شود. توصیه های یک پروفسور چینی:
یک سرنگ یا سوزن در خانه نگه دارید : یک روش غیر قراردادی و شگفت انگیز برای بهبود سکته. این متن را بخوانید شاید روزی توانستید به کسی کمک کنید.
هنگامی که حمله صورت می گیرد مویرگها به تدریج در مغز پاره می شوند. (ایرن لیو)
هنگامی که سکته اتفاق می افتد، آرامش خود را حفظ کنید. مهم نیست قربانی کجاست . او را حرکت ندهید چون مویرگهایش پاره خواهند شد. برای جلوگیری از سقوط قربانی ، کمکش کنید تا بنشیند سپس می توانید حجامت را شروع کنید. اگر در خانه یک سرنگ تزریقی داشته باشید خیلی عالی می شود. در غیر این صورت یک سوزن خیاطی یا یک سنجاق صاف هم خوب است.
1- سوزن یا سنجاق را روی آتش استریل کنید بعد با آن سر هر 10 انگشت مریض را خراش دهید.
2- این طب سوزنی نیست فقط یک خراش یک میلی متری است روی سر انگشتان.
3- خراش بدهید تا خون خارج شود.
4- اگر خون خارج نشد، با انگشت خودتان سر انگشت مریض را فشار دهید.
5- وقتی از هر 10 انگشت خون خارج شد چند دقیقه صبر کنید تا بیمار هشیاری خود را باز یابد.
6- اگر دهان قربانی کج شد لاله گوشهایش را آنقدر بکشید تا سرخ شوند.
7- بعد هر لاله گوش را دو بار بخراشید تا از هر کدام دو قطره خون خارج شود.
بعد از چند دقیقه قربانی باید هشیاری خود را بدست بیاورد. منتظر بمانید تا بیمار دوباره وضعیت طبیعی خود را بدون هر گونه علامت غیر عادی به دست بیاورد. سپس او را به بیمارستان برسانید. حرکت سریع آمبولانس در راه بیمارستان و افتادن در دست اندازها با عث پارگی مویرگها می شود.
در سال 1979 من در کالج "فور گاپ " در " تای چونگ" تدریس می کردم . یک روز بعد از ظهر مشغول تدریس بودم که ناگهان یک معلم دیگر نفس نفس زنان وارد کلاس شد و گفت : " خانم لیو عجله کن بیا ، سوپروایزر ما سکته کرده است." من فورا به طبقه سوم رفتم و دیدم آقای "چن فو تی ین" سوپروایزر ما همه علائم سکته را دارد: رنگ پریدگی، اختلال در تکلم و کج شدن دهان.
فوراً ا ز یکی از دانشجویان خواستم تا از داروخانه بیرون مدرسه یک سرنگ بخرد تا با آن سر انگشتان آقای چن را خراش بدهم. وقتی ازهمه ده انگشتش قطرات خون ( اندازه یک نخود) خارج شد، رنگ به چهره آقای چن و روح به چشمانش بازگشت . ولی دهانش هنوز کج مانده بود. پس گوشهایش را کشیدم تا پر ا ز خون شدند وقتی کاملا سرخ شدند، لاله گوش راستش را دو بارخراش دادم تا دو قطره خون خارج شود. وقتی از هرلاله گوشش دو قطره خون خارج شد ، یک معجزه رخ داد. در عرض 3-5 دقیقه شکل دهانش به حالت طبیعی خود برگشت و تکلمش هم روان و واضح شد. او را گذاشتیم تا یک مدت استراحت کند و یک فنجان چای داغ هم دادیم بعد کمکش کردیم تا از پله ها پایین برود. او را به بیمارستان "وی واه" رساندیم. یک شب در بیمارستان بستری شد و روز بعد برای تدریس به مدرسه بازگشت . همه چیز به حالت نرمال در آمد.
به طور معمول قربانیان سکته از پارگی جبران ناپذیر مویرگها در راه بیمارستان رنج می برند. در نتیجه این گونه بیماران هرگز بهبود نمی یابند . ( ایرن لیو)
بنابراین ، سکته دومین علت مرگ است. اگر کسی خوش شانس باشد، زنده می ماند ولی ممکن است تا آخر عمر فلج بماند. این اتفاق وحشتناکی است که در زندگی می تواند رخ دهد.
اگر همه ما این روش حجامت را به خاطر داشته باشیم و به سرعت پروسه نجات زندگی را شروع کنیم قربانیان دوباره احیا شده و صد در صد حالت عادی خود را به دست خواهند آورد.