سه ویژگی در هر که باشد ایمانش به کمال رسد : خرد، بردباری و دانش . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
آسمان(6)
لینک دلخواه نویسنده

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :21
کل بازدید :214593
تعداد کل یاداشته ها : 243
04/4/16
5:48 ص


مشخصات مدیروبلاگ
 
شادی[164]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
ستاره سهیل آریایی Romance *** اسوه ها *** سفیر دوستی مشاوره - روانشناسی کوچه باغ شاه تور منطقه آزاد آزاد اندیشان ترانه ی زندگیم (Loyal) دهاتی نگاهی دیگر سکوت پرسروصدا سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani انتظار دلنوشته های یه دختر مهندسی متالورژِی عشق گمشده فیلسوف عاشق روح الله دلنوشته های قاصدک نسیم یاران روژمان برادران شهید هاشمی بیا ازدواج کنیم راه کمال کانون فرهنگی شهدا عشق پنهان کیهان دانلود یک نفس عمیــــــــــق مینویسم بنام خواهرم آیــــــــات .: غریـبـه :. پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان دکتر علی حاجی ستوده قافیه باران عدالت جویان نسل بیدار حقوق خانواده هگمتانه پسری ازنسل امروز خواندنی‌های جالب راجع به همه چیز بلوچی از شهرستان چابهار روزبه قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی فقط من برای تو موعود هادی درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش بــــزرگ کلاغ پر چم مهر ME&YOU ستاره خاموش من.تو.خدا یامهدی I & YoU عشق پنهان سینوهه هو العشق خاطرات دانشجویی adamak گلیرد soheila چشم های یشمی FANTOM داستانا سرا به دنبال من اگر می آیی....... مادر ثریای کویر ایران آهنگهای بروز دنیا دوست خوب مدرسه هنر سلام خوش اومدین .: شهر عشق :. نوشته های دلم رویابین وب سایت روستای چشام (Chesham.ir) نغمه ی عاشقی وبلاگ صدف= عشق طلاست فقط برای تو all نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا ) بمب خنده هنوز مال منی دنیای امروز درس های زندگی نبض شاه تور من و تو جیگر نامه انجمن تربیت بدنی هیچستان Ali reza khosravi کلبه عاشقان غریبه ها کارگاه داستان متعهد


عذرخواهی همیشه بدان معنا نیست که تو اشتباه کرده ای
و حق با دیگری است
گاهی عذرخواهی بدان معناست
که رابطه ات با او بیش از غرورت برایت ارزش دارد


90/5/22::: 10:27 ص
نظر()
  
  

بوی ِپُلو برآمد ، با عطر ِمُشک سارا

( دل می رود زدستم،صاحبدلان خدا را)


گردیده است ته دیگ، نرم از وفور ِروغن

(ساقی بشارتی ده ، رندان ِ پارسا را)


پُرخواری ِمن وشیخ ،از خلق بود مخفی

(دردا که راز ِپنهان ، خواهد شد آشکارا)


ای شیخ!،چون نشینی، پهلوی ِقاب ِبریان

(با دوستان مروّت، با دشمنان مدارا)


از نانِ ِجو، پُلو را، من بیش دوست دارم

(هرکس به قدر ِفهمش، فهمیده مدّعا را)


ای خواجه وقتِ خوردن، بر صدر چون نشینی

(گاهی تفقّدی کن ، درویش ِ بینوا را)


رو جام ِجم رها کن ، در ظرفِ قیمه بنگر

(تا بر تو عرضه دارد، احوال ِمُلک ِدارا)


آن سرخ رو که نامش، حلوای ِزعفرانیست

( أشهی لنا و أحلی ، مِن قُبلة ِالعِذارا  

از شام تا سحرگاه، خوردیم دوغ و شربت

( هات ِالصّبوح حیّوا، یا ایّها السِکارا  

"بیضائی" از خورشها، مشتاق ِقرمه سبزیست

( گر تو نمی پسندی ، تغییر ده قضا را )


  
  

شب آرامی بود

می روم در ایوان،

تا بپرسم از خود زندگی یعنی چه؟

مادرم سینی چایی در دست گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من

 خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا لب پاشویه نشست

پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد شعر زیبایی خواند ، و مرا برد،  به آرامش زیبای یقین :با خودم می گفتم  زندگی،  راز بزرگی است که در ما جاریست

 زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست

رود دنیا جاریست  زندگی ، آبتنی کردن در این رود است وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم

دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟ هیچ!!!

زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند

 شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت

زندگی درک همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد

تو نه در دیروزی، و نه در فردایی ظرف امروز، پر از بودن توست شاید این خنده که امروز، دریغش کردی آخرین فرصت همراهی با، امید است

زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک به جا می ماند

زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ

زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود

زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر

زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ

زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق

زندگی، فهم نفهمیدن هاست

زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

فرصت بازی این پنجره را دریابیم

در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم پرده از ساحت دل برگیریم رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم

 زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست

زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند چای مادر، که مرا گرم نمود نان خواهر، که به ماهی ها داد

زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم

زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت

زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست من دلم می خواهد قدر این خاطره را دریابیم.  سهراب سپهری


  
  

سالگرد ازدواج

1) زن :عزیزم امید وارم همیشه عاشق بمانیم وشمع زندگیمان نورانی باشد.

2) مرد: عزیزم کی نوبت کیک می شه؟

*****

روز زن

1)زن : عزیزم مهم نیست هیچ هدیه ای برام نخریدی یک بوس کافیه

2)مرد: خوشحالم تو رو انتخاب کردم اشپزی تو عالیه عزیزم (شام چی داریم؟)

*******

روز مرد

1) زن :وای عزیزم اصلا قابلتو نداره کاش می تونستم هدیه بهتری بگیرم.

2) مرد:حالا اشکال نداره عزیزم سال دیگه جبران می کنی (چه بوی غذایی می یاد)

*****

40 روز بعد از تولد بچه

1) زن:وای مامانی بازم گرسنه هستی , (عزیزم شیر خشک بچه رو ندیدی)

2)مرد: با دهان پر(نه عزیزم ندیدم , راستی عزیزم شیر خشک چرا اینقدر خوشمزه است)

******

40 سال بعد

1)زن :عزیزم شمع زندگیمون داره بی فروغ میشه ما پیر شدیم

2)مرد :یعنی دیگه کیک نخوریم

******

2 ثانیه قبل از مرگ

1) زن :عزیزم همیشه دوستت داشتم

2) مرد: گشنمه

*****

وصیت نامه

1) زن: کاش مجال بیشتری بود تا درمیان عزیزانم می بودم ونثارشان می کردم تمام زندگی ام را!!

2) مرد:شب هفتم قرمه سبزی بدید

*****
اون دنیا

1)زن : خطاب به فرشته ی مسئول :خواهش می کنم ما را از هم جدانکنید , نه نه
عزیزم , خدایا به خاطر من(((وسر انجام موافقت می شه مرد از جهنم بره بهشت
)))

2)مرد :خطاب به دربان جهنم: حالا توی بهشت شام چی میدن


90/5/18::: 12:0 ع
نظر()
  
  

نه مرادم
نه مریدم
نه پیامم
نه کلامم
نه سلامم
نه علیکم
نه سپیدم
نه سیاهم
نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
نه سمائم
نه زمینم
نه به زنجیر کسی بسته‌ام و برده دینم
نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستاده پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چُنین است سرشتم
این سخن را من از امروز نه گفتم، نه نوشتم
بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم...
حقیقت نه به رنـگ است و نه بـو
نه به هــای است و نه هــو
نه به این است و نه او
نه به جـام است و سَبـو
گر به این نقطه رسیدی
به تو سر بسته و در پرده بگویــم
تا کســی نشنـود این راز گهــربـار جـهان را
آنچـه گفتند و سُرودنـد تو آنـی
خودِ تو جان جهانی
گر نهانـی و عیانـی
تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی
تو ندانی که خود آن نقطه عشقی
تو خود اسرار نهانی
همه جا تو
نه یک جای
نه یک پای
هَمه‌ای
با هَمه‌ای
همهمه‌ای
تو سکوتی
تو خود باغ بهشتی
تو بخود آمده از فلسفه چون و چرایی
به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی در همه افلاک بزرگی
نه که جُزئی
نه که چون آب در اندام سَبوئی
تو خود اویی بخود آی
تا در خانه متروکه هرکس ننشـــینی و
بجز روشنــی شعشـعه پرتـو خود هیچ نبـینـی
و گلِ وصل بـچیـنی...


90/5/18::: 9:2 ص
نظر()
  
  
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ یاد بگیریم که حضورمان پیوسته تغییر مثبتی در زندگی دیگران ایجاد کند حتی با یک سلام صمیمانه :)
+ عید سعید مبعث بر همه مسلمانان جهان مبارک باد