سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه تنها با افراد بی عیب برادری کند، دوستانش اندک شوند . [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
آسمان(6)
لینک دلخواه نویسنده

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :14
بازدید دیروز :123
کل بازدید :213289
تعداد کل یاداشته ها : 243
04/2/25
1:48 ص


مشخصات مدیروبلاگ
 
شادی[164]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
ستاره سهیل آریایی Romance *** اسوه ها *** سفیر دوستی مشاوره - روانشناسی کوچه باغ شاه تور منطقه آزاد آزاد اندیشان ترانه ی زندگیم (Loyal) دهاتی نگاهی دیگر سکوت پرسروصدا سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani انتظار دلنوشته های یه دختر مهندسی متالورژِی عشق گمشده فیلسوف عاشق روح الله دلنوشته های قاصدک نسیم یاران روژمان برادران شهید هاشمی بیا ازدواج کنیم راه کمال کانون فرهنگی شهدا عشق پنهان کیهان دانلود یک نفس عمیــــــــــق مینویسم بنام خواهرم آیــــــــات .: غریـبـه :. پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان دکتر علی حاجی ستوده قافیه باران عدالت جویان نسل بیدار حقوق خانواده هگمتانه پسری ازنسل امروز خواندنی‌های جالب راجع به همه چیز بلوچی از شهرستان چابهار روزبه قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی فقط من برای تو موعود هادی درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش بــــزرگ کلاغ پر چم مهر ME&YOU ستاره خاموش من.تو.خدا یامهدی I & YoU عشق پنهان سینوهه هو العشق خاطرات دانشجویی adamak گلیرد soheila چشم های یشمی FANTOM داستانا سرا به دنبال من اگر می آیی....... مادر ثریای کویر ایران آهنگهای بروز دنیا دوست خوب مدرسه هنر سلام خوش اومدین .: شهر عشق :. نوشته های دلم رویابین وب سایت روستای چشام (Chesham.ir) نغمه ی عاشقی وبلاگ صدف= عشق طلاست فقط برای تو all نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا ) بمب خنده هنوز مال منی دنیای امروز درس های زندگی نبض شاه تور من و تو جیگر نامه انجمن تربیت بدنی هیچستان Ali reza khosravi کلبه عاشقان غریبه ها کارگاه داستان متعهد


ادیسون در سنین پیری پس از کشف لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار می
رفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی
بود هزینه می کرد. این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز
اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار
شود. در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون
اطلاع دادند که آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتاً کاری از دست کسی
بر نمی آید و تمام تلاش ماموران فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر
ساختمانها است. آنها تقاضا داشتند که موضوع به شکل مناسبی به اطلاع
پیرمرد رسانده شود.
پسر با خود اندیشید که احتمالاً پیرمرد با شنیدن این خبر سکته می کند و
لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال
تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و
سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند. پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را
آزار ندهد. او می اندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش بسر می برد.
ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از
شادی گفت: «پسر تو اینجایی؟ می بینی چقدر زیباست! رنگ آمیزی شعله ها را
می بینی! حیرت آور است! من فکر می کنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن
گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است. وای! خدای من، خیلی زیباست! کاش
مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را می دید. کمتر کسی در طول عمرش
امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت. نظر تو چیست پسرم؟»
پسر حیران و گیج جواب داد: «پدر تمام زندگیت در آتش می سوزد و تو از
زیبایی رنگ شعله ها صحبت می کنی؟ چطور میتوانی؟ من تمام بدنم می لرزد و
تو خونسرد نشسته ای!»
پدر گفت: «پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید. مأمورین هم که تمام
تلاششان را می کنند. در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره ایست که
دیگر تکرار نخواهد شد. در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا
فکر می کنیم. الآن موقع این کار نیست. به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر
چنین امکانی را نخواهی داشت.»
توماس آلوا ادیسون سال بعد مجدداً در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود و
همان سال یکی از بزرگترین اختراعات بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان
نمود. آری او گرامافون را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد.


بخش   
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ یاد بگیریم که حضورمان پیوسته تغییر مثبتی در زندگی دیگران ایجاد کند حتی با یک سلام صمیمانه :)
+ عید سعید مبعث بر همه مسلمانان جهان مبارک باد