تغییر در نوع نگرش و نگاه
ششمین کلید طلایی موفقیت : تغییر در نوع نگرش و نگاه :
دوستان عزیز ادیسون 1093 اختراع داره ، ادیسون میگه : همیشه نکته ی جدیدی برای دیدن و یافتن وجود دارد.
ادیسون فکر نمی کنه تموم شد ، همیشه به اختراع جدیدی فکر می کنه.
ادیسون سال 1931 فوت می کنه و جالبه بدونید وقتی میمیره ، یک ششم نیروی کار در آمریکا یا داشتن اختراعات ادیسون رو تولید می کردن یا داشتن از اختراعات ادیسون استفاده می کردن.
امکانات گرداگرد من و شما پراکنده است ، دور و بر ما پر از امکاناته ، ما چشمامون رو بستیم و امکانات رو نمی بینیم.
آقای کیم وو چونگ مدیرعامل دوو کتابی داره به نام "سنگفرش هر خیابان از طلاست"
کیم وو چونگ وقتی جنگ جهانی تموم میشه ، مجبور میشه برای تامین مخارج خانواده اش روزنامه فروشی کنه ، با خودش فکر می کنه چجوری می تونم بهتر روزنامه بفروشم ، چجوری مشتریهای بیشتری داشته باشم ، فکر می کنه ، الان صاحب 80 کمپانی در دنیاست.
همه ی این کمپانی ها مال یه کسیه که در بچگی دستفروش بوده.
چونگ امکانات رو دیده ، فکر کرده.
امکانات و مقدورات زمانی خودشون رو به ما نشون میدن که ما آمادگی دریافت رو داشته باشیم ، چه موقع آمادگی داریم ؟ زمانی که واقعا بخوایم ، کسی که نمیخواد چیزی رو دریافت کنه ، خب مسلمه چیزی رو دریافت نمی کنه.
من و شما باید بدونیم ، جور دیگر دیدن لازمه ی تحول است ، یه عمره یاد گرفتیم یه جور به همه چیز نگاه کنیم ، حاضر هم نیستیم جور دیگه نگاه کنیم.
انسان موفق هر وقت با موضوعی روبرو میشه فکر می کنه موضوع جدیدی است ، همیشه دنبال نکته ی جدیدی برای دیدنه.
من اگه فکر کنم ، شغلم همینه دیگه ، همسرم همینه دیگه ، خب معلومه به هیچ موفقیت عمده ای دست پیدا نمی کنم.
من اگر همین فردا که رفتم سرکار به شغلم و کارم از زاویه ای که تابحال نگاه نکردم نگاه کنم ، مطمئن باشید چیزهای جدیدی دستگیرم میشه که تاحالا اصلا به ذهنم هم خطور نکرده بوده.
خیلی از زوایا ممکنه تو همسر من باشه و من ندیدیم ، همیشه گفتم این همون همسر غرغروی بداخلاقه !
خب شاید همسر من خیلی ویژگی های مثبت داره که من تا بحال ندیدم ، خیلی چیزا رو ما نمی بینیم چون همیشه به همدیگه یه جور نگاه کردیم.
انسان موفق هیچ وقت به چیزی ، انسانی و اتفاقی یکسان نگاه نمی کنه. انسان موفق دقیقه ، ذهنش فعاله ، به همه چیز نگاههای نو داره.
لازمه ی موفق شدن دیدن همه ی زوایاست.
انسان موفق همیشه مثل افراد برنده فکر می کنه ، ولی ما سالهاست شرطی شدیم مثل انسانهای بازنده فکر کنیم.
این کاری رو که می کنم انجام بدید الان :
15 ثانیه وقت دارید هر جا هستید ، دور و برتون رو نگاه کنید و هر چی رنگ قرمز می بینید جاش رو به خاطر بسپرید.
خب حالا روبرو رو نگاه کنید و هر چی رنگ "صورتی" دیدید به من بگید !
رنگ صورتی ؟ بله رنگ صورتی !
خب چرا نمی تونید بگید رنگهای صورتی کجا بوده ؟ چون اصلا بنا نبود به رنگ صورتی توجه کنیم.
دوستان عزیز ، ما مدتهاست کانون توجهمون رو معطوف به چیزهای خاصی کردیم ، بنابراین چیزهای دیگر رو نمی بینیم.
فرض کنید یه ماشین پراید خریدید ، تو خیابون نگاه می کنید ، میگید عجب ! همه پراید خریدن !
چند وقت بعد 206 می خرید ، تو خیابون که میرید میگید ای بابا ! همه 206 خریدن !
آیا واقعا تعداد ماشین ها فرقی کرده ؟ نه ! چشم من پراید بین و 206 بین شده. کانون توجه من وقتی پراید دارم ، سمت پرایده.
انسانهای موفق کانون توجهشون به همه سمت هست ، و انسانهای ناموفق معمولا کانون توجهشون معطوف به کمبود و یا نبود امکاناته.
و چون انسان ناموفق همیشه توجهش به چیزهاییه که نداره ، هیچ وقت نمی تونه امکانات و چیزهایی رو که داره ببینه.
خیلی وقتا ما فکر می کنیم راه حلی وجود نداره ، فکر می کنیم دیگه هیچ راهی نیست و چون این فکر رو می کنیم ، راه حل ها خودشون رو قایم می کنند چون ما حاضر نیستیم از جهات مختلف به موضوعات نگاه کنیم.