گفته و ناگفته ای بس نکته ها کین جاست
آسمان باز ، آفتاب زر
باغ های گل ، دشت های بی در و پیکر .
سر برون آوردن گل از درون برف
تاب نرم رقص ماهی در بلور آب
خواب گندمزار در چشمه ی مهتاب
بوی عطر خاک باران خورده در کهسار
آمدن، رفتن ، دویدن ، عشق ورزیدن
در غم انسان نشستن
پا به پای شادمانی های مردم پای کوبیدن.
آری آری زندگی زیباست !
زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست
گر بیفروزیش ، رقص شعله اش در هر کران پیداست .
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست .
زندگانی شعله می خواهد
شعله ها را هیمه سوزنده
جنگلی هستی تو ای انسان !
جنگل ، ای روییده ی آزاده
سر بلند و سبز باش !
ای جنگل انسان ، ای جنگل انسان!