چند روز پیش آقای آذرخش شعری رو خوندند که جالب بود امروز که تو پارک دیدمشون ازشون اجازه گرفتم که شعرشونو تو وبلاگم بذارم آقای دکتر فریور که اونجا بودند هم سفارش کردند که بنویسم شعر از جناب مولانای گروه خنده است
تو تصادف دو تا ماشین بیخودی و یه کاره شده اند تیکه پاره
هر کسی رد میشه اونجا میگه عیبی نداره آی چقدر خنده داره
اومده کاردان فنی با دو تا موتور سوار میگه زود بزن کنار
مال دنیا که دیگه این همه ارزش نداره آی چقدر خنده داره
مجرم و شاکی برفتند به پاسگاه پلیس حالا با کلی حدیث
رسیدن اونجا و دیدن عجب صفی داره آی چقدر خنده داره
پشت صف ایستادن و شلون شلون تا بجلو جاش خالی مارکوپلو
دیدن ای بابا تصادف که کروکی نداره آی چقدر خنده داره
شده بود آخر وقت و هر کسی رفت طرفی بدون هیچ هدفی
من رسیدم تو خونه دیدم خانوم حال نداره آی چقدر خنده داره
گفتمش باز چی شده گفت آخه این TV چه شه تو مخم سوت میکشه
میگه هر بچه حالا یه ملیون پاداش میاره آی چقدر خنده داره
...