امام رضا (ع) فرمودند :هرگاه از اجابت و یا عدم اجابت خواسته ای به یک اندازه راضی بودی، فوق العاده به اجابت خواسته نزدیک هستی.
دوست عزیزی که کنکور داری.
تلاشت رو کردی.درست رو خوندی.تست هات رو زدی. بگـــو من کنکور رو دادم. قبول شدم خدا را شکر. نشدم هم هیچ اتفاقی نمی افته. ایشالا می خونم سال آینده یه رشته ی عالی قبول میشم.با این تفکر شما فوق العاده نزدیک میشی به اینکه همین امسال رشته ی بسیار خوبی رو قبول بشی.
ولی کسی که میگه من باید امسال قبول بشم ... احتمالا باید سال دیگه هم پشت کنکور بمونه.
در خواسته های بزرگ تلاشت رو بکن ولی نتیجه رو رها کن.
نه اینکه نتیجه برات مهم نباشه. چون اگه مهم نباشه که اصلا تلاشی نمی کنی.
تلاش بکن، نتیجه برای تو مهم باشد ولی اگه بهش هم نرسیدی، نرسیدی.
اگر این رو از ته دل بگی، فوق العاده به رسیدن به نتیجه نزدیک میشی.
دوستان عزیز افکار من و شما زندگی ما را شکل می دهد.
فکرت رو که عوض کن تا که زندگی به طرز خارق العاده ای عوض بشه.
ذهن من و شما معمار زندگی من و شماست.
به این معمار باید ملات خوبی داد تا دیواری که می چیند، دیوار خوبی باشد.
نگرانی مادر واقعه است.
نگرانی ملات بدی است که به این مادر میدیم.
دیوار را می چیند ولی این دیوار فرو می ریزد.
نگرانی رو بزار کنار تا شرایط عوض بشه.
اونم نه عوض شدن معمولی، عوض شدن خارق العاده!
دوستان من، شما به همه ی خواسته هاتون می رسید به جز خواسته های بزرگتون!
اگه گفتین چرا؟
چون ما عادت کردیم که هرچه خواسته بزرگ تر، نگرانی بیشتر.
پیامبر (ص) فرمودند:امور را آسان بگیرید"
پیر مردی ته یک کوچه ی بن بست مغازه داشت.
یه جوانی اومد گفت "عمو خدا عقلت بده. مردم نبش چهار راه مغازه دارن فروش نمی کنن. بعد تو اومدی ته کوچه بن بست!
پیرمرد گفت "پسرم. اگر فرشته ی مرگ خدا جناب عزرائیل همین الان بخواد جان من رو بگیره، آیا ته کوچه ی بن بست من رو پیدا می کنه یا نمی کنه؟"
جوان گفت "معلومه که پیدات می کنه.
پیر مرد گفت "بعد چه جوریه که فرشته ی مرگ خدا منو پیدا می کند ولی فرشته ی رزق و روزی خدا منو پیدا نمی کند؟!
فرشته رزق و روزی خدا کیه؟ میکاییل. دلار ها رو گرفته داره می دوئه دنبال تون.
فقط مسئله اینجاست که اون می دوئه و شما هم می دوئید، بهتون نمی رسه.
تو این دوره یادتون میدیم که وایسید تا آقای میکاییل بهتون برسه.
پیامبر (ص) فرمودند "روزی بیشتر از مرگ به دنبال شماست"!
مرگی که هر ثانیه ما رو تعقیب میکنه!
نگرانیت رو بزار کنار.
این پیرمرد با ایمان است چون نگران روزیش نیست.
ولی ما نگرانیم. با نگرانی میگه "دارن زیر آبم رو میزنن"
مدعی خواست که از بیخ کند ریشه ی ما ... غافل از این که خدا هست در اندیشه ی ما
4- عدم نگرانی :
نگرانی یعنی ایجاد چیزی که نمی خواهیم!
نگرانی مانع دیدن است!
نگرانی مانع شنیدن است!
نگرانی مانع درک کردن است!
نگرانی مانع اجابت دعا است!
نگرانی مانعی است برای اینکه شما به خواسته ات نرسی!
مثال : من حسابدار یک شرکتم. از اونجایی که همیشه نگران که نکنه وقتی من میرم خونه یکی کلید گاو صندق رو برداره و بره سراغ تراول ها و پول ها، کلید گاو صندوق رو هر روز میارم خونه و صبح با خودم می برم محل کار.
یه روز صبح که بلند شدم و صبحونه رو خوردم، می بینم که کلید نیست!
با نگرانی تمام ده بار همه ی خونه رو می گردم. نیست! بدبخت شدم! حالا به مدیر شرکت چی بگم!
میام برم به مدیر بگم "کلید گم شده" که می بینم کلید روی میزه! من ده بار این میز رو گشتم!
نگرانی رو رها کنید تا کلید های کائنات یکی یکی خودشون رو به شما نشون بدهند.
هر کدوم از این کلید ها مربوط به یکی از گنج های هستی است.
خونه ای که نگرانش هستی فروش میره یا نمیره، بهت قول میدم که این خونه فروش نمیره!
اونی که نگرانه که کنکور قبول میشه یا نمیشه، بزارید خیالش رو راحتش کنم، نمیشه!
قراردادی که نگرانش هستی که امضا میشه یا نمیشه، امضا نمیشه!
اونجایی که نگرانی که استخدام میشی یا نه، استخدام نمیشی!
پس لطفا از همین الان نگرانی رو کنار بگذارید.
ما عادت کردیم برای رهایی از نگرانی، خواسته هامون رو رها کنیم و بزاریم کنار.
سه سال در کنکور شرکت کرده و قبول نشده. تمام این سه سال اضطراب و استرس و دلهره و ....
عاقبت میگه "نمیخوام دیگه"!
خیلی جالبیم ما ! خواسته رو رها می کنیم که از دست نگرانی رها بشیم.
5 بار رفته برای استخدام و گفتن نمی خوایم.
عاقبت میگه "ول کن بابا ... اصلا تو خونه بشینم بهتره"
ما آدم ها عادت کردیم که خواسته هامون رو رها می کنیم تا از دست نگرانی رها بشیم.
دوست من این غلط است.
نگرانی رو رها کن تا به خواسته ات برسی.
نه اینکه خواسته ات رو رها کن که از دست نگرانی رها بشی.
3- عدم حساسیت :
حساسیت یعنی جذب شرایطی که از آن فراری هستیم.
مادر با حساسیت تمام دست به دعا برمی داره:
"خدایا هر امتحانی میخوای بگیری از من بگیر، ولی بچه ام نه!
در هر زمینه ای که مته به خشخاش گذاشتی، همون اتفاق برات پیش میاد و خفاش شب بچه ی اون مادر رو می دزده.
یه قصه ی جالب دیگه هم واستون بگم:
یه آقایی می گفت که: من یه پیکان داشتم مدل 53. ما تو عمرمون با این پیکان نه به کسی زدیم و نه کسی به ما زد. شب ها هم همین جوری میزاشتیمش توی کوچه. خیلی وقت ها هم صبح که میرفتم، می دیدم که در یا شیشه ماشین باز بوده. اسم نوشتیم برای یک دستگاه پژو.
چند ماهی تو نوبت بودیم تا اینکه پژو رو به ما دادن.
پژو رو دیگه تو کوچه نمیزاشتم که، می بردمش توی حیاط خونه. به بچه هم گفتم که دیگه حق نداری توی حیاط فوتبال بازی کنی.
چون خط میندازی به ماشین.
و جالب این بود که هر چی موتور و ماشین توی تهران بود، نیت کرده بودن که بمالن به ماشین ما!
صبح تا اومد ماشین رو در بیارم یکی از عقب زد به ماشین.
100 متر اون ور تر موتوری با کلاه کاسکت اومد تو آینه بقل من.
پس عبارات تاکیدی رو بگین ولی نسبت به آنچه که می خواید بهش برسید حساسیت نشان ندید.
چون نه تنها به خواسته تون نمی رسید بلکه شرایط کاملا برعکس میشه.
2- تکرار :
عبارات تاکیدی را باید دائما تکرار کرد.
بعضی ها یه دو سه روزی میگن و خسته میشن.
این رو بدونیم که ضربات کوچک ولی مداوم نقش ضربه های بزرگ و اساسی رو ایفا می کنند.
آنقدر باید گفت تا به نتیجه رسید.
روزی چند بار بگیم؟
عدد مهم نیست!
هر چه تکرار بیشتر، نفوذ در ضمیر ناخودآگاه عمیق تر و بیشتر.
عبارات تاکیدی رو کجا بگیم؟هر جای ممکن.
تو تاکسی....تو دانشگاه.....محل کار.......پیاده رو......
چه موقع بگیم؟بهترین زمان برای گفتن عبارات تاکیدی صبح و شب است.
صبح که از خواب پا میشی، ذهن کاملا آماده است و هیچ درگیری قبلی نداره.
شب هم خیال راحته که میگی و بعد می خوابی.
اما چون معمولا در طی روز درگیری ذهنی زیاد است، شما نمی تونید با تمرکز روی عبارات کار کنید. ولی شما هر وقت که می تونید بگید.
ولی بهترین زمان صبح، بعد از اینکه بلند شدید و شب، قبل از خواب است.
شاید اون اول که عبارات رو می خواهید بگید، شنیدن صدای خودتون براتون جالب نباشه ولی باید بگید تا به صدای خودتون عادت کنید.
هر وقت احساس کردید که دارید سست میشید دقیقا زمانی است که باید عبارات تاکیدی رو بیشتر به زبان بیارید.
علی (ع) فرمودند: کسی که صبر ندارد به پیروزی نمی رسد.
عبارات تاکیدی رو باید مستمر و با حوصله و صبر بگی تا به نتیجه برسی.
اگر موفقیت بزرگ میخواهید زمانی طولانی باید صرفش کنید.