یکی از قوانین مهم هستی این است :
بدون عبور از شب سرد و تاریک ، رسیدن به روشنی و صبح محال است.
در بدترین شرایط زندگی و وقتی از همه طرف داره بهت فشار میاره شرایط ، در واقع در یک قدمی موفقیت هستی ، دوست من ! فراموش نکن رسیدن به موفقیت های عمده و بزرگ در زندگی بدون طی کردن عمیق ترین سختی ها محال است.
این یک قانون در طبیعته.
یه مثال قشنگ براتون بزنم :
فرزند یک هدیه ی آسمونیه که خدا به مادر هدیه میده ، از شما سوال می کنم ، خدا چه موقع این هدیه ی آسمونی رو به مادر میده ؟
غیر از اینه که در اوج درد ، این هدیه به مادر داده میشه ؟
پس هر وقت در سخت ترین شرایط قرار داشتیم ، در واقع چیزی به موفقیت نمونده ، بستگی داره ما چه عکس العملی داشته باشیم ، ناامید بشیم و خودمون رو ببازیم ؟ یا تلاش کنیم و از اون شبهای تاریک و سخت به صبح امید بخش و روشن برسیم.
البته یادمون باشه ، وقتی خدا سختی ای رو وارد زندگی ما می کنه ، توان تحمل اون سختی رو هم همراه اون بهمون میده. لطفا مسائل رو بزرگ نکنید ، مطمئن باشید قبل از اومدن اون مسئله توان تحملش به ما داده شده. یکی از دوستان می گفت "مشکلات" رو "میم" اش رو بردارید ، میشه چی ؟ شکلات ! انقد شیرینه !
دوستان مسائل رو بزرگ نکنید ، نگید نمی تونم ، دیگه بریدم ، علی – علیه السلام – فرمودند :
"کسی که مسائل کوچک رو بزرگ می کنه ، به مسائل بزرگتر هم دچار میشه."
دوستان عزیز ، قانونی داریم به نام قانون کارما : قانون عمل و عکس العمل ، قانون علت و معلول.
قانون کارما یکی از قانون های مهم هستی است ، این قانون میگه هر کاری که ما می کنیم به سمت خودمان بازتاب داره و به واسطه ی فکری است که پشت اون کار ما داریم.
خیلی ساده ، کارما میگه هر چی بکاری همون رو درو می کنی.
دوستان عزیز ، بسیاری از اتفاقاتی که در زندگی برای ما می افته حاصل کار خودمونه ، بلاها ، سختی ها ، گشایش ها ، برکت ها همه و همه حاصل کارهای خودمون و بازتاب عمل خودمونه.
کارما میگه عمل خوب و فکر خوب ، حاصلش پاداشه و فکر بد و عمل بد حاصلش عقوبت.
بزرگترین کارما "محرومیت" است. حضرت موسی داشت می رفت خدا رو عبادت کنه ، یه جوون گناهکاری جلوی ایشون رو گرفت و گفت ، داری میری به خدات بگو من هیچ وقت عبادتش رو نمی کنم و هر چی بخوام گناه می کنم ، عین خیالمم نیست. زندگیمم خیلی خوبه.
حضرت موسی رفت و اومد که برگرده خدا بهش فرمود موسی ، یکی از بنده های من سپرده بود چیزی رو بهم بگی ، حضرت موسی گفت خدایا جوان بی ادبی بود نتونستم بگم ، خدا بهش فرمود برو به جوون بگو ، همین قدر که من فرصت عبادت و حرف زدن با خودم رو ازت گرفتم ، کلی محرومت کردم ، فکر نکن خیلی زندگیت خوبه.