از ذکر علی مدد گرفتیم آن چیز که می شود گرفتیم
در بوته آزمایش عشق از نمره بیست ، صد گرفتیم
محکوم به حبس عشق گشتیم حکم ازلی ، ابد گرفتیم
دیدیم که عدالت علی سبز معجون هدایت علی سبز
در چمبر آسمان آبی خورشید ولایت علی سبز
از باده ی حق سیاه مستیم اما زحمایت علی سبز
شین شفاعت علی زرد فرهاد حکایت علی سبز
دستار شهادت علی سرخ لبخند رضایت علی سبز
در نامه ما سیاه رویان امضای عنایت علی سبز
یا علی در بند دنیا نیستم بنده ی لبخند دنیا نیستم
بنده ی آنم که لطفش دائم است با من و بی من به ذاتش قائم است
دائم الوصفیم اما بی خبر در پی اصلیم اما بی خبر
گفت پیغمبر که ادخال السرور فی القلوب المومنین اما به نور
نور یعنی انتشار روشنی تا بساط ظلم را بر هم زنی
هر که از سرّ سرور آگاه شد عشق بازان را چراغ راه شد
جاده ی حیرت بسی پر پیچ بود لطف ساقی بود و باقی هیچ بود .