خاله
معنای لغوی : خواهر مادر
معنای استعاره ای : هر زنی که با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد .
نقش سمبلیک : یک خانم مهربان و دوست داشتنی که خیلی شبیه مادر است و همیشه برای شما آبنبات و لباس می خرد .
غذای مورد علاقه : آش کشک.
ضرب المثل : خاله را میخواهند برای درز ودوز و گرنه چه خاله چه یوز. خاله ام زائیده، خاله زام هو کشیده. وقت خوردن خاله خواهرزاده رو نمی شناسه. اگه خاله ام ریش داشت، آقا داییم بود .
زیر شاخه ها : شوهر خاله: یک مرد مهربان که پیژامه می پوشد و به ادبیات و شکار علاقه مند است. دختر خاله/پسر خاله: همبازی دوران کودکی که یا در بزرگسالی عاشقش می شوید اما با یکی دیگه ازدواج می کنید یا باهاش ازدواج می کنید اما عاشق یکی دیگه هستید .
مشاغل کاذب : خاله زنک بازی، خاله خانباجی .
چهره های معروف : خاله خرسه، خاله سوسکه.
داشتن یک خاله ی مجرد در کودکی از جمله نعمات خداوندی است .
عمه
معنای لغوی : خواهر پدر
معنای استعاره ای : هر زنی که با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد/هر زنی که مادر چشم دیدنش را نداشته باشد .
نقش سمبلیک : به عهده گرفتن مسئولیت در موارد ذیل : ? – جواب همه ی حرف های بدی که میزنید . مثال : عمته … ? – جواب همه ی محبت هایی که می کنید. مثال: به درد عمه ات می خوره … ?- توجیه کلیه ی بیقوارگی ها/ رفتارهای نامتناسب شما (تنها برای دخترخانم ها). مثال: به عمه ات رفتی .
? – خیلی چیزهای بدِ دیگه. از ذکر مثال معذوریم …
غذای مورد علاقه : شله زرد، سمنو .
ضرب المثل : ندارد (تخفیف به دلیل تعدد در نقش های سمبلیک ).
زیر شاخه ها : شوهر عمه: یک مرد پولدار که سیبیل قیطانی دارد .
پسرعمه/دخترعمه: همبازی دوران کودکی که در بزرگسالی حالتان را به هم می زنند .
چهره های معروف : عمه لیلا .
ترجیع بند : دختر که رسید به بیست، باید به حالش گریست. (شما رو نمی دونم ولی من اینو از عمه ام می شنوم نه از خاله ام !)
داشتن یک عمه که در توصیفات فوق صدق نکند جزو خوش شانسی های زندگی است .
دایی
معنای لغوی : برادر مادر
معنای استعاره ای : هر مردی که با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد/هر مردی که پتانسیل کتک خوردن توسط پدر را داشته باشد .
نقش سمبلیک : یکی از معدود مردانی که هر چند به سیاست علاقه مند است اما حس گرمی به شما می دهد، همیشه حرفهایتان را می فهمد و می شود پیشش گریه کرد .
غذای مورد علاقه: فسنجون .
ضرب المثل : عروس را که مادرش تعریف کنه، برای آقا داییش خوبه. اگه خاله ام ریش داشت آقا داییم بود .
زیر شاخه ها : زن دایی: یک زن چاق و شاد که خیلی کدبانو است و جلوی مادر قپی می آید . پسردایی/دختردایی: همبازی دوران کودکی که در بزرگسالی مثل یک همرزم ساپورتتان می کنند .
چهره های معروف : علی دایی، دایی جان ناپلئون .
ترجیع بند : همه چیز زیر سر این انگلیساست .
سعی کنید حتما حداقل یک دایی داشته باشید .
عمو
معنای لغوی : برادر پدر
معنای استعاره ای : هر مردی که با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد .
نقش سمبلیک : یکی از مردانی که شما همیشه باید بهش بوس بدهید و بعد بروید کارتون ببینید تا او با پدر حرفهای جدی بزند. یکی از مردانی که مادر به مناسبت آمدنش قرمه سبزی می پزد و همیشه وقتی می رود پدر ساکت شده، به فکر فرو می رود .
غذای مورد علاقه : قرمه سبزی، آبگوشت .
ضرب المثل : عقد دختر عمو پسر عمو را در آسمان بستند .
زیر شاخه ها : زن عمو : یک زن خوشگل که زیاد به شما توجه نمی کند و خودش را برای مادر می گیرد، دخترعمو/پسرعمو: همبازی دوران کودکی که اگر تا هجده-بیست سالگی دوام آورده باهاش ازدواج نکنید خطر را از سر گذرانده اید .
مشاغل کاذب : بازی در قصه های ایرانی .
چهره های معروف : عمو زنجیرباف، عمو یادگار، عمو پورنگ .
داشتن یک عمو ی پولدار خیلی خوب است
ادیسون در سنین پیری پس از کشف لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار می
رفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی
بود هزینه می کرد. این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز
اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار
شود. در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون
اطلاع دادند که آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتاً کاری از دست کسی
بر نمی آید و تمام تلاش ماموران فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر
ساختمانها است. آنها تقاضا داشتند که موضوع به شکل مناسبی به اطلاع
پیرمرد رسانده شود.
پسر با خود اندیشید که احتمالاً پیرمرد با شنیدن این خبر سکته می کند و
لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال
تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و
سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند. پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را
آزار ندهد. او می اندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش بسر می برد.
ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از
شادی گفت: «پسر تو اینجایی؟ می بینی چقدر زیباست! رنگ آمیزی شعله ها را
می بینی! حیرت آور است! من فکر می کنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن
گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است. وای! خدای من، خیلی زیباست! کاش
مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را می دید. کمتر کسی در طول عمرش
امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت. نظر تو چیست پسرم؟»
پسر حیران و گیج جواب داد: «پدر تمام زندگیت در آتش می سوزد و تو از
زیبایی رنگ شعله ها صحبت می کنی؟ چطور میتوانی؟ من تمام بدنم می لرزد و
تو خونسرد نشسته ای!»
پدر گفت: «پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید. مأمورین هم که تمام
تلاششان را می کنند. در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره ایست که
دیگر تکرار نخواهد شد. در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا
فکر می کنیم. الآن موقع این کار نیست. به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر
چنین امکانی را نخواهی داشت.»
توماس آلوا ادیسون سال بعد مجدداً در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود و
همان سال یکی از بزرگترین اختراعات بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان
نمود. آری او گرامافون را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد.
روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد ،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم .
زن که بسیار شرمگین شده بود ،عذر خواهی کرد و گفت :چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟
تولستوی در جواب گفت : شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید
پیش از همه باید بدانیم که خداوند هر چیزی را که برای ما نهی کرده است ضررهایی دارد که به خودمان برمی گردد. اما از جمله ضررهایی که می توان برای استفاده طلا برای مردان برشمرد عبارتند از: از نظر پزشکی، طلا روی گلبول های قرمر خون مردان اثر سوئی دارد و سیستم ایمنی بدن آنان را دچار اشکال می کند. وقتی طلا با پوست تماس پیدا می کند، یون های آن وارد بدن می شوند. این یون ها در مردان در کبد جمع و همان جا متوقف می شوند و موجب اختلال می شوند.
تحقیقات پزشکان در سالهای اخیر نشان داده است که طلا دارای خاصیت شبه القائی است که بر پوست و خون مردان اثر منفی می گذارد این خاصیت باعث می شود خون دچار غلظت خاصی شود و حالت کثیفی به آن دست دهد. البته نکات دیگری هم هست که در مجموع، موجب امراض قلبی و خونی و سکته می شود و این اثرات در مردان متفاوت است.
ضرر طلا برای مردان از نظر پزشکی با وجود اتفاق نظر مراجع در حرام بودن استفاده از طلا برای مردان، استفاده از این فلز در بین آقایان رو به افزایش است، تأملی در مضرات استفاده از طلا برای مردان، گواهی برای اثبات علت حرام شمردن آن برای مردان در دین مبین اسلام است .
طلا، عنصر شیمیایی است که در جدول تناوبی با نشان Au، لاتین aurum و عدد اتمی 79 وجود دارد. طلا فلزی نرم، براق، زرد رنگ، چکشخوار، قابل انعطاف است که به دو صورت یک ظرفیتی و سه ظرفیتی وارد واکنشهای شیمیایی می شود و به علت اینکه با هیچ ترکیب شیمیایی واکنش ندارد، پایدارترین فلز در طبیعیت شناخته شده و تنها دو واکنش شیمیایی کلر و تیزاب سلطانی هستند که می توانند روی طلا تأثیر بگدارند.
طلا از واژه سانسکریت Jval گرفته می شود واژه آنگلوساکسون آن gold و به لاتین aurum گفته می شود. از دوران هیروگلیف مصری از 2600 قبل از میلاد در کتاب عهد عتیق فلز طلا برای اولین بار به عنوان یک فلز درخشان با ارزش مورد اشاره قرار می گیرد.
محققان با مطالعه روی افرادی که با طلا ارتباط دارند به این نتیجه رسیده اند که طلای موجود در بدن آنها باعث ایجاد اختلالات هورمونی شده و هورمونهای پرولاکتین و FSH بیشترین تأثیر منفی را از طلای موجود در بدن آنها گرفته و بیشترین تجمع طلا در دستگاه تناسلی مردان مشاهده شده است طلا بعنوان نمادی برای پاکی، ارزش، سلطنت درجهان شناخته شده است و کیمیاگران که طلا را خدای فلزات معرفی می کردند و تمام آرزویشان این بود که فلزاتی چون مس را به طلا تبدیل کنند. این نکته قابل توجه است که این آرزو تحقق یافته است، در سالهای اخیر دانشمندان روسی توانسته اند با استفاده از یک مکانیسم طبیعی و استفاده از سیستم بیولوژیکی بدن مرغ مس را به طلا تبدیل کنند. یکی از توانمندیهای نانو فناوری این است که آرزوهای کیمیاگران را چون رسیدن به اکسیر جوانی و تبدیل مس به طلا تحقق بخشیده است. فلز طلا به عنوان زیبا ترین، قابل انعطاف ترین و چکش خوارترین فلز جهان شناخته شده است. اگر کل طلای پالایش شده در جهان را چکش کاری کرده و
گردهم جمع کنیم به یک مکعب یکپارچه با هر ضلع به طول 20 متری تبدیل می شود. طلای بومی هشت تا ده درصد نقره دارد. این مقدار می تواند کم و زیاد شود و برای همین طلا با رنگهای مختلف به وجود می آید. هرچه مقدار نقره بیشتر شود رنگ طلا سفیدتر و جرم ویژه آن کمتر می شود. آلیاژهای مختلفی چون مس، آهن و آلومینیوم با طلا ترکیب می شود و رنگهایی چون قرمز، سبز و ارغوانی را به وجود می آورد.
بیشترین مصرف طلا در ضرب سکه و جواهرات است و برای مبادلات پولی استفاده می شود. به علت هدایت الکتریکی خوب و مقاومت خود در برابر فرسایش و سایر ویژگیهای این فلز، طلا به عنوان مهمترین فلز در صنایع پیشرفته (High- tech) مورد استفاده قرار می گیرد. همانند نقره که با جیوه مخلوط می شود و برای پرکردن دندان استفاده می شود ترکیب طلا و جیوه نیز می تواند ماده محکمی برای مصرف دندانپزشکی فراهم کند.
در جدیدترین استفاده طلا از نانومواد طلا، نمک طلا است که در مقیاس نانومتریک است که برای مصارف بیولوژیکی و پزشکی استفاده می شود و در درمان سرطانها و بیماریهای کبدی کاربرد دارد. از نمکهای خاص طلا برای درمان رماتیسم مفصلی استفاده می کنند. طلا به عنوان یک منعکس کننده خوب برای نور است، از این رو از طلا یا ورقه های بسیار نازک آن به عنوان محافظ سطح بسیاری از ماهواره ها استفاده می کنند. چرا که ماهواره ها در برابر نورهای مادون قرمز ماورای بنفش و نورستارگان تحت تأثیر قرار گرفته و می تواند در برنامه ها اختلال ایجاد کند کشیدن یک سطح نازک از طلا می تواند به انعکاس این نور کمک کند.
بدن انسان طوری است که فلز طلا و همینطور نقره و پلاتین را جذب نمی کند به این معنا که ترکیبات طلا چندان سمی نیست اما براساس گزارشهای منتشر شده 50 درصد بیماران ورم مفاصل که با داروهای ایزوتوپ طلا درمان شده اند دچار آسیبهای کلی بر کبد شده اند این تحقیق تنها در حد گزارش بوده و تاکنون مستنداتی در این رابطه ارائه نشده است
کامپیوترم یه ویروس گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد
سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده:
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه، بشه عصای دستم
نور چشام...
میگه امتحانِ چی داری؟؟؟میگم وصایا,,,میپرسه وصایای امام؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــ... وصایای الیزابت تیلور ...
بعد از چهار ساعت از کنکور تو هوا 40 درجه اومدم خونه خواهرم میگه خسته
ای؟اگه نیستی منو ببر یه جایی میخوام خرید کنم.
پـَـَـ نــه پـَـَــ. نه خسته نیستم تو جلسه کنکور لحاف دشک انداخته بودم
داشتم قلیون میکشیدم
داریم لوازم میزاریم توی ماشین که بریم مسافرت
همسایمون میگه دارید میرید مسافرت؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ قراره از امشب توی ماشین زندگی کنیم
به مامانم میگم قوری کجاست ؟ میگه میخوای چای بخوری ؟!
پــَ نه پــــــَ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!!!!!
رفتم فروشگاه میگم سیخ داری؟
میگه برا کباب؟
پ ن پ برا خاروندن دیافراگمم از تو دهنم می خوام
کارت سوخت ماشینو برداشتم دارم میرم بابام میگه میری بنزین بزنی؟؟؟ . .
.پـَـَـ نــه پـَـَــ میرم آب هویچ بریزم تو باکش نور چراغاش زیاد شه
مرغ عشقم مرده و درحالی که پاهاش روبه بالاس افتاده کف قفس. دوستم اومده
می گه : اِ مرغ عشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ کمر درد
داشته دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس
ماشین رو بردم سرویس ، میگم فـــیلترش هم بذار ، میگه فـــلتر هوا؟
پ نه پ فیلتــر شکن بذار ماشین شبا بتونه بیاد فیسبوک
یارو تو مترو داره چراغ قوه میفروشه، صداش کردم اومده میگه چراغ قوه
میخوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه لقمه میرزاقاسمی آوردم واسه ناهارم
تنهایی نمی چسبید گفتن بیای باهم بخوریم
داداشم گفت چرا بال بال میزنی؟چیزی پرید تو گلوت؟گفتم پـَـَـ نــه
پـَـَــــ دارم خودم رو آماده پروار میکنم
به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب
شدنش؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام
واسشون جشن سالگرد بگیرم
تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن.مامان اومده
میگه چیزی شکوندی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ شیشه ی نازک تنهایی دلم بود
منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین
بنده خدا چاقو خورده در حد بنز داره ازش خون میره بردیمش اورژانس پرستار
میگه اوردین بستری کنین؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اوردیم خون بده بریم
کله صبحی رفیقم میخواست بیاد درس بخونیم بهش زنگ زدم گفتم دوتا نونم بگیر بیار
گفت واسه صبونه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون
خواهرم از بیرون میاد خونه..میبینه پشت سیستمم...میگه کامپیوتر روشن
کردی؟؟؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ دکتر گفته بشین جلوی مانیتور خاموش زل بزن
بهش واسه چشات خوبه...!
میری مسجد وضو بگیری تا نماز بخونی میبینی یه آقایی میرسه میگه پسر جان
وضو میگیری میگی پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام قزل الا صید کنم
نون بربری خریدم همسایمون منو دیده میگه نون بربریه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ماشین جدیدمه طرح بربری تولید شده
تو لباس فرم منو دیده میگه سربازی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــ عضو سیاه لشگر سریال مختارم محل فیلم برداری رو گم کردم
ساعت 7 صبح رفتم برا امتحان دانشگاه نگهبانه میپرسه امتحان داری؟ میگم
پــَ نه پــَ اومدم خمیر بگیرم بدم دست نونوا
در پارکینگ و باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده میگه می خوای
بری تو؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ درو باز کردم هوای کوچه عوض شه
تو هواپیما نشستم دارم دعا می خونم بغل دستیم می گه دعا می کنی سالم برسی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم
دعا می کنم سقوط کنیم
از بالا در دارم میام تو خونه بابام از راه رسید میگه باز تو کلید یادت رفت؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم آمادگی جسمانیمو تست میکنم امشب میخوایم بریم سرقت!!!
یکی زنگ زده میگه شما فرشادین میگم نه میگه پس اشتباه گرفتم؟ پـَـَـ
نــه پـَـَـــ من فرشادم صدای تورو شنیدم الزایمرگرفتم یادم نیست !!!
زنه شیکمش اومده جلو ، رفیق ما میپرسه این حامله س؟؟ پـَـَـ نــه پـَـَـ
این زن آقا گرگه اس، شنگول رو خودش خورده، منگول رو داده شوهرش
تا کمر رفتم تو موتور ماشینم که ببینم چه مرگشه ، رفیقم اومده میگه
داری تعمیرش میکنی ؟
پــــ نه پـــــ دارم با گِیج روغن درد و دل میکنم !!
اومده از خواب بیدارم کرده میگه خوابی ؟
پـــــ نه پــــ دوستم چشم گذاشته منم رفتم زیر پتو قایم شدم نصف شبی
حسینی بای دست پسره رو گرفته میگه با یاد چی میری کنکور بدی؟پسره میگه با
یاد خدا...
پـَـَـ نــه پـَـَــــ بگه به یاد دوست دخترم میرم سر جلسه
با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش دکتر میگه میخوای بینیتو کوچیک کنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدیم بکوبیمش 3 طبقه بسازی!!!