دل تنگم! مزن سنگم! توانم نیست
آری! آشیانم نیست!
یار مهربانم نیست!
بی جرم از برم دامن کشیده است او
من خود، زخمی ام زین غم
مزن سنگم دل تنها! مزن سنگم!
افسانه ها را رها کن
دوری و دوستی کدام است؟؟
فاصله هایند که عشق را می بلعند …
تو اگر نباشی……..
دیگری جایت را پر میکند!!
به همین سادگی.!!!
اگر دل کندن آسان بود، فرهاد بجای کوه، دل می کند . .
برایش قصه گفتم دوش، تا شاید بیاساید
نگاهش همچنان سنگین به لبهایم
هر از چندی به من می گفت:
“یارم کو؟ برایم قصه او گو!
کاش ! کمی از دیوانگی من سهم تو بود … تا این قدر منطقت را به رخم نمی کشیدی !
برای شنیدن صدایی که دوستش میداری همین لحظه هم بسیار دیر است، افسوس خواهی خورد زمانی را که آن سوی سیم ها کسی بی احساس میگوید..
برقراری ارتباط با مشترک مورد نظر مقدور نمی باشد.
تو کیستی؟
هان؟
یادم آمد
تو همانی که روزی با پاهایت آمدی
و نماندی و رفتی!
و من..
من همانم
که روزی با دلم آمدم
و ماندم و ماندم و ماندم….