سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بینوا فرزند آدم ، مرگش پوشیده است ، و بیمارى‏اش پنهان ، کردارش نگاشته است و پشه‏اى او را آزار رساند جرعه‏اى گلوگیر بکشدش و خوى وى را گنده گرداند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
آسمان(6)
لینک دلخواه نویسنده

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :31
کل بازدید :207314
تعداد کل یاداشته ها : 243
103/2/20
1:14 ص


مشخصات مدیروبلاگ
 
شادی[164]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
ستاره سهیل آریایی Romance *** اسوه ها *** سفیر دوستی مشاوره - روانشناسی کوچه باغ شاه تور منطقه آزاد آزاد اندیشان ترانه ی زندگیم (Loyal) دهاتی نگاهی دیگر سکوت پرسروصدا سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani انتظار دلنوشته های یه دختر مهندسی متالورژِی عشق گمشده فیلسوف عاشق روح الله دلنوشته های قاصدک نسیم یاران روژمان برادران شهید هاشمی بیا ازدواج کنیم راه کمال کانون فرهنگی شهدا عشق پنهان کیهان دانلود یک نفس عمیــــــــــق مینویسم بنام خواهرم آیــــــــات .: غریـبـه :. پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان دکتر علی حاجی ستوده قافیه باران عدالت جویان نسل بیدار حقوق خانواده هگمتانه پسری ازنسل امروز خواندنی‌های جالب راجع به همه چیز بلوچی از شهرستان چابهار روزبه قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی فقط من برای تو موعود هادی درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش بــــزرگ کلاغ پر چم مهر ME&YOU ستاره خاموش من.تو.خدا یامهدی I & YoU عشق پنهان سینوهه هو العشق خاطرات دانشجویی adamak گلیرد soheila چشم های یشمی FANTOM داستانا سرا به دنبال من اگر می آیی....... مادر ثریای کویر ایران آهنگهای بروز دنیا دوست خوب مدرسه هنر سلام خوش اومدین .: شهر عشق :. نوشته های دلم رویابین وب سایت روستای چشام (Chesham.ir) نغمه ی عاشقی وبلاگ صدف= عشق طلاست فقط برای تو all نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا ) بمب خنده هنوز مال منی دنیای امروز درس های زندگی نبض شاه تور من و تو جیگر نامه انجمن تربیت بدنی هیچستان Ali reza khosravi کلبه عاشقان غریبه ها کارگاه داستان متعهد


تماس گرفت پشت سر هم حرف میزنه تقریباً یه کلمه من میگم یه فصل اون - میگه چقدر کم حرفی ؟ (چه جوابی بدم بهتره -آخه مگه فرصت میشه که من حرفی بزنم) میگم معمولا کم حرف میزنم بیشتر شنونده ام – و اون باز ادامه میده

از لحظه ای که سوار ماشینش شدم شروع کرد به حرف زدن از خودش گفت و از کار و بارش – خانواده و دوستانش – قصه گفت و خاطره

پام خسته شده بهش پیشنهاد میدم کمی قدم بزنیم موافق نیست به حرفهاش ادامه میده یه نگاهی به ساعت موبایلم میندازم (داره دیرم میشه)

تا ایستگاه مترو منو رسوند در حالیکه اسمم رو نپرسیده – ازم نمی خواد چون امروز با اون بودم وقتی رسیدم خونه یه sms   بدم-حرفی هم از اینکه می تونه گاهی بهم زنگ بزنه نمی زنه – درباره قرار بعدی هم چیزی نمیگه

یاد این ترانه افتادم

دلگیرم از دست خودم

کاش عاشقت نمیشدم

هر جوری می خواستم نشد

از غم یه ذره ام کم نشد

من موندم و تنهاییام

از دنیا هیچی نمی خوام

عاقبت منو نگاه

اشتباه پشت اشتباه

 

این اولین داستانک منه لطفا نظرتون رو بنویسید  J   ممنون

 

 


90/4/15::: 1:52 ع
نظر()
بخش   
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ یاد بگیریم که حضورمان پیوسته تغییر مثبتی در زندگی دیگران ایجاد کند حتی با یک سلام صمیمانه :)
+ عید سعید مبعث بر همه مسلمانان جهان مبارک باد