دل تنگم! مزن سنگم! توانم نیست
آری! آشیانم نیست!
یار مهربانم نیست!
بی جرم از برم دامن کشیده است او
من خود، زخمی ام زین غم
مزن سنگم دل تنها! مزن سنگم!
افسانه ها را رها کن
دوری و دوستی کدام است؟؟
فاصله هایند که عشق را می بلعند …
تو اگر نباشی……..
دیگری جایت را پر میکند!!
به همین سادگی.!!!
اگر دل کندن آسان بود، فرهاد بجای کوه، دل می کند . .
برایش قصه گفتم دوش، تا شاید بیاساید
نگاهش همچنان سنگین به لبهایم
هر از چندی به من می گفت:
“یارم کو؟ برایم قصه او گو!
کاش ! کمی از دیوانگی من سهم تو بود … تا این قدر منطقت را به رخم نمی کشیدی !
برای شنیدن صدایی که دوستش میداری همین لحظه هم بسیار دیر است، افسوس خواهی خورد زمانی را که آن سوی سیم ها کسی بی احساس میگوید..
برقراری ارتباط با مشترک مورد نظر مقدور نمی باشد.
تو کیستی؟
هان؟
یادم آمد
تو همانی که روزی با پاهایت آمدی
و نماندی و رفتی!
و من..
من همانم
که روزی با دلم آمدم
و ماندم و ماندم و ماندم….
یک ایرانی در فرانسه مشغول رانندگی در اتوبان ناگهان متوجه می شه که خروجی مورد نظرش رو رد کرده…
به عادت دیرینه ی ایرانی ها، می زنه روی ترمز و با دنده عقب شروع می کنه به برگشتن به عقب! در همین حال با یه ماشین دیگه تصادف می کنه …
سرت رو درد نیارم، پلیس می آد و اول با راننده ی فرانسوی صحبت می کنه. بعد می آد سراغ ایرانیه و بهش می گه: از شما معذرت می خواییم. ما باید این آقا رو بازداشت کنیم، ایشون اونقدر مسته که فکر می کنه شما تو اتوبان داشتی دنده عقب می رفتی!!!
یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یه موتور گازی ازش جلو زد!خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه.
یه مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه موتور گازیه غیییییژ ازش جلو زد!دیگه پاک قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه.همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!!طرف کم میاره، راهنما میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده بزنه کنار.خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: آقا تو خدایی! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی کل مارو خوابوندی؟!موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله ... داداش.... خدا پدرت رو بیامرزه که واستادی... آخه کش شلوارم گیر کرده به آینه بغلت !!!!
کودک نجوا کرد :خدایا با من حرف بزن
مرغ دریایی آواز خواند و کودک نشنید
سپس کودک فریاد زد :خدایا با من حرف بزن
رعد در آسمان پیچید اما کودک گوش نداد
کودک نگاهی به اطرافش کرد گفت خدایا پس بگذار ببینمت
ستاره ای درخشید ولی کودک توجه ای نکرد
کودک فریاد کرد خدایا اااااااا به من معجزه ای نشان بده
ویک زندگی متولد شد اما کودک نفهمید
کودک با ناامیدی گریست
خدایا با من در ارتباط باش بگذار بدانم اینجایی
بنابراین خدا پایین امد و کودک را لمس کرد
ولی کودک پروانه را کنار زد و رفـــــــــــت
--
گروه مهندسی صنایع
روزی بهلول به حمام رفت، ولی خدمتکاران حمام به او بی اعتنایی نمودند و آن طور که دلخواه بهلول بود او را کیسه ننمودند.با این حال بهلول وقت خروج از حمام ده دیناری که به همراه داشت یک جا به استاد حمام داد.کارگران حمامی چون این بذل و بخشش را بدیدند، همگی پشیمان شدند که چرا نسبت به او بی اعتنایی نمودند.بهلول باز هفته دیگر به حمام رفت. ولی این دفعه تمام کارگران با احترام کامل او را شستشو نموده و بسیار مواظبت نمودند. ولی با اینهمه سعی و کوشش کارگران، بهلول به هنگام خروج فقط یک دینار به آنها داد.خدمتکاران حمامی متغیر گردیده پرسیدند: سبب بخشش بی جهت هفته قبل و رفتار امروزت چیست؟بهلول گفت:مزد امروز حمام را هفته قبل که حمام آمده بودم پرداختم و مزد آن روز حمام را امروز می پردازم تا شما ادب شده و رعایت مشتری های خود را بکنید !!!
یک روز عربی ازبازار عبور میکرد که چشمش به دکان خوراک پزی افتاد از بخاری که از سر دیگ بلند میشد خوشش آمد تکه نانی که داشت بر سر آن میگرفت و میخورد !هنگام رفتن صاحب دکان گفت تو از بخار دیگ من استفاده کردی وباید پولش را بدهی !!!مردم جمع شدن مرد بیچاره که از همه جا درمانده بود بهلول را دید که از آنجا میگذشت از بهلول تقاضای قضاوت کرد ...بهلول به آشپز گفت آیا این مرد از غذای تو خورده است؟آشپز گفت نه ولی از بوی آن استفاده کرده است.
بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به آشپز نشان داد وبه زمین ریخت وگفت : ای آشپز صدای پول را تحویل بگیر.
آشپز با کمال تحیر گفت :این چه قسم پول دادن است؟
بهلول گفت مطابق عدالت است : کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول دریافت کند !
فردی چند گردو به بهلول داد و گفت: بشکن و بخور و برای من دعا کن.
بهلول گردوها را شکست ولی دعا نکرد.
آن مرد گفت: گردوها را می خوری نوش جان، ولی من صدای دعای تو را نشنیدم!
بهلول گفت: مطمئن باش اگر در راه خدا داده ای خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است...!
شخص تنبلی نزد بهلول آمده و پرسید :
می خواهم از کوهی بلند بالا روم می توانی نزدیکترین را ه را به من نشان دهی؟
بهلول جواب داد: نزدیکترین و آسانترین راه : نرفتن بالای کوه است !!!
کلکسیون جواهرات استفان وبستر (Stephen Webster )، با نام گناهان کبیره، در لندن برگزار شد. این مجموعه شامل 7 مدل انگشتر است که هر یک از آنها نماد یکی از هفت گناه کبیره می باشد.
اوایل عصر مسیحیت، راهبی یونانی به نام اواگریو دُ پونتو فهرستی از هشت گناه کبیره ارائه داد تا تمایلات منفی اصلی انسان را تعریف کند. ارتکاب هرکدام از این گناهان، میتوانست انسان را به جهنم محکوم کند. پاپ گرگوری اولین تغییرات را در قرن شانزدهم در فهرست گناهان کبیره داد و فهرستی هفتگانه و رسمی از این گناهان منتشر کرد. در فهرست او، «اندوه» دیگر گناه محسوب نمیشد و جایش را به «تنبلی» داد.
این گناهان عبارتند از : تکبر (Pride)، طمعکاری (Greed)، شهوت (Lust)، حسادت (Envy)، خشم(Wrath)، شکم پرستی (Gluttony) و تنبلی (Sloth) .
هفت گناه کبیره از موضوعات مورد علاقه در وعظ و خطابهها، نمایشنامههای اخلاقی و هنر اروپای قرون وسطا بودهاست.
- طمعکاری (Greed):
نماد حرص و آز و طمعکاری شامل سکه های طلایی است که بر روی هم قرار گرفته اند و در بالاترین نقطه به یک الماس درخشان ختم می شوند.
- تنبلی (Sloth):
برای نمایش کاهلی و تنبلی، نگین آکوامارین را بر روی کوسن مخملی قرمز قرار داده.
- شهوت (Lust):
پاهایی با جورابهای ساق بلند که با بازوانی در هم پیچیده شده اند که نشانگر حیله گری در انگشتر شهوت می باشد.
- حسادت (Envy):
نماد حسادت شامل هیولایی چشم سبز است که زیر سری از سنگ زبرجد کمین کرده است.
- تکبر (Pride):
تکبر و غرور را با یک سنگ تانزانیت بنفش در حالی که با تعدادی از پرهای طاووس احاطه شده، نشان می دهد.
- شکم پرستی (Gluttony):
شکم پرستی شامل لب هایی پوشیده شده از جواهر قرمز رنگ با دندان های سفید براق آماده برای بلعیدن هر چیز خوردنی می باشد.
- خشم (Wrath):
برای نمایش خشم، دستان زنی را نشان می دهد که جامی پر از زهر را در خود جای داده است.
وبستر در تفسیر این انگشترها می گوید: در قرن بیست و یکم هفت گناه کبیره وجود دارد که مجازات مرگ ندارد و در حالی که همه می دانند که نتیجه این گناهان چیست