سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] کارها چنان رام تقدیر است که گاه مرگ در تدبیر است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
آسمان(6)
لینک دلخواه نویسنده

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :12
بازدید دیروز :17
کل بازدید :206206
تعداد کل یاداشته ها : 243
103/1/10
4:49 ص


مشخصات مدیروبلاگ
 
شادی[164]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
ستاره سهیل آریایی Romance *** اسوه ها *** سفیر دوستی مشاوره - روانشناسی کوچه باغ شاه تور منطقه آزاد آزاد اندیشان ترانه ی زندگیم (Loyal) دهاتی نگاهی دیگر سکوت پرسروصدا سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani انتظار دلنوشته های یه دختر مهندسی متالورژِی عشق گمشده فیلسوف عاشق روح الله دلنوشته های قاصدک نسیم یاران روژمان برادران شهید هاشمی بیا ازدواج کنیم راه کمال کانون فرهنگی شهدا عشق پنهان کیهان دانلود یک نفس عمیــــــــــق مینویسم بنام خواهرم آیــــــــات .: غریـبـه :. پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان دکتر علی حاجی ستوده قافیه باران عدالت جویان نسل بیدار حقوق خانواده هگمتانه پسری ازنسل امروز خواندنی‌های جالب راجع به همه چیز بلوچی از شهرستان چابهار روزبه قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی فقط من برای تو موعود هادی درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش بــــزرگ کلاغ پر چم مهر ME&YOU ستاره خاموش من.تو.خدا یامهدی I & YoU عشق پنهان سینوهه هو العشق خاطرات دانشجویی adamak گلیرد soheila چشم های یشمی FANTOM داستانا سرا به دنبال من اگر می آیی....... مادر ثریای کویر ایران آهنگهای بروز دنیا دوست خوب مدرسه هنر سلام خوش اومدین .: شهر عشق :. نوشته های دلم رویابین وب سایت روستای چشام (Chesham.ir) نغمه ی عاشقی وبلاگ صدف= عشق طلاست فقط برای تو all نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا ) بمب خنده هنوز مال منی دنیای امروز درس های زندگی نبض شاه تور من و تو جیگر نامه انجمن تربیت بدنی هیچستان Ali reza khosravi کلبه عاشقان غریبه ها کارگاه داستان متعهد


روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان ، به چشمه آب زلالی رسید آب به قدری گوارا بود که مرد تصمیم گرفت قمقمه چرمی اش را نیز پر کند و برای استادش ببرد.

وقتی استادش آب را نوشید از مرد جوان بسیار تشکر کرد و گفت بسیار گواراست ، مرد جوان هم خوشحال شد و رفت .

استاد مقداری از آب را به شاگرد دیگری داد که بخورد ، شاگرد آب را از دهانش بیرون ریخت و گفت که بسیار بد طعم است چطور شما به این آب گفتید گوارا؟.(آب بر اثر ماندن در ظرف چرمی طعم و بوی چرم را بخود گرفته بود)

استاد به شاگرد جدید گفت که تو آب را چشیدی و من طعم هدیه را - این آب سرشار از مهربانی و عشق بود و من هدیه ای به این گوارایی نوشیدم.

 

برای باقی عمر هیچ قیمتی نمی توان تعیین کرد چرا که به وسیله آن انسان

می تواند گذشته را جبران کند و آنچه که مرده است را زنده نگه دارد.

حضرت علی (ع)


90/10/13::: 1:35 ع
نظر()
بخش   
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ یاد بگیریم که حضورمان پیوسته تغییر مثبتی در زندگی دیگران ایجاد کند حتی با یک سلام صمیمانه :)
+ عید سعید مبعث بر همه مسلمانان جهان مبارک باد